یکشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۳

رعد و برق

دیشب با یه سردرد اساسی رفتم خونه . یه قرص استامینوفن خورده بودم ولی هنوز چشمام از زور سردرد باز نمیشد . اونقدر سرم درد میکرد که اصلا سرکلاس حالیم نبود چی میگم . خلاصه وقتی رسیدم خونه یه قرص کدئینه دیگه خوردم که هم دردم خوب شه هم خوابم ببره و بعد از مدتها به سرعت خوابم برد . نمیدونم ساعت چند بود که از صدای رعد و برق از خواب پریدم . رعد و برق رو دوست دارم . هنوز هم میشمرم ببینم چقدر نزدیکه . دیشب صدا خیلی نزدیک بود به 2 نمیرسید . تو همون خواب و بیداری یاد فیلم Under Tuscan Sun افتادم .
امروز خیلی جالب بود . یه عالمه دوست که خیلی وقت بود ازشون بی خبر بودم یا بهم زنگ زدن یا SMS فرستادن . حس خیلی خوبیه وقتی میبینی دوستات یادتن :)
آخخخ جون بالاخره قرارشد برم یه مسافرت . دقیقا نمیدونم کجا . قرار شده برم ساری و از اونجا دوستام بیان دنبالم و بریم جاهایی که اونا بلدن :) حتما خوش میگذره !!!

هیچ نظری موجود نیست: