دیشب خواب دیدم دارم از بالای یه برج بلند می افتم پائین . اصلا نمیترسیدم چون مطمئن بودم حتما میتونم پرواز کنم. هر کاری کردم نشد پرواز کنم و با مخ خوردم زمین !!! حس اطمینانی که داشتم اونقدر انرژی داشت که بلافاصله از زمین بلند شدم و بفیه خواب ادامه داشت .
چند روزه دارم با خودم فکر میکنم من چه خصوصیاتی دارم . به کلی نتایج متناقض و جالب رسیدم . خیلی از خصوصیاتی رو که در دیگران دوست ندارم به شدت دارم و اعتراف میکنم که خیلی از خصوصیاتی رو هم که در وجودم نفی میکنم بصورت بارز میبینم ( در اینجا کلی شرمنده شدم ، چون همیشه فکر میکردم با خودم صادقم ) .
در نهایت به یک نتیجه کلی رسیدم. اینکه هر کدوم از ما در شرایط مختلف میتونیم فردیت کاملا متفاوتی رو نشون بدیم . منتها همیشه خودمون رو مجبور میکنیم پشت یه چهره ثابت تعریف شده اجتماعی برای هر موقعیت ، قایم بشیم و بر مبنای تعاریف رایج اجتماعی آدمها و لزوما خودمون رو دسته بندی کنیم . خوب و بد . من در خودم به راحتی توانایی شیطان و فرشته بودن تا مرز بینهایت رو میبینم. اما از بین این "دو"، من "سومی" رو ترجیح میدم :)
من این دوروز خواهم مرد از بیکاری ( این جمله مربوط به یکی از کشف الشهود اخلاقی این مدته :))
از یکشنبه باز کلاسام شروم میشه . شاید کمکی باشه به تنظیم موتور این مخ بیچاره که یه عمر آزگاره گیر من دیونه افتاده .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر