شنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۳

من به چه زبوني بگم كه از سركار رفتن روزاي پنجشنبه متنفرممممممممم
اين پنجشنبه كه آخرش بود .
شركت – منزل خاله جان – بازار خيريه – منزل مامان پونه ( كه به شدت چسبيد ) – ساعت 1 مستقيم تو رختخواب

هیچ نظری موجود نیست: