شنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۳

تولدم مبارک
امروز تولدمه .
الان یه ماهی هست که برای امروز ذوق دارم . درست مثل ذوق و شوق یه بچه کوچولو برای گرفتن یه کادو خیلی خیلی بزرگ .
امسال سی سالم شد . حس خوبی دارم در موردش . اصلا یادم نمیاد که برای تولد بیست سالگی ام این همه ذوق داشته بوده باشم .
این چند روز همش دارم به سالهای بیست سالگی ام فکر میکنم . میبینم خیلی از کارائی رو که دلم خواسته انجام دادم . کلی زندگی رو بالا پائین کردم . روزهای بد داشتم اما روزهای خوب زیادی هم بوده که یادآوریشون خیلی لذت بخشه .
دیوونگی های ریز و درشت
تصمیم های عجیب و غریب که جهت زندگی رو برام کاملا عوض کردن .
تصمیمهای منطقی و عاقلانه ! دردناک
یادآوری همه و همه برام لذت بخشه !
اشتباه زیاد کردم و الان میبینم که از هر کدوم یه دنیا تجربه کسب کردم .
گاهی یه اشتباه رو چند بار تکرار کردم اما این هم برام خوب بوده .
پنجشنبه شب خوبی بود . به راحتی میتونم بگم بهترین تولدی که تا حالا داشتم . من تولد زیاد گرفتم و شاید این هیجان سیری ناپذیر من برای تولد گرفتن بر میگرده به همه اون شور و شادی که تو بچگی داشتم .
تقریبا تمام اون آدمهایی که دلم میخواست پیشم بودن . بودن هرکدومشون برام یه دنیا خاطره بود و لذت شیرین دوست داشته شدن .
دوستای قدیمی – خیلی قدیمی – که باهاشون به معنای واقعی کلمه بزرگ شدم .
دوستایی که هر چند خیلی قدیمی نیستن اما میدونم که برام میمونن.
و دوستای جدیدی که آدم میتونه به دوستی و محبتی که تو دلشونه ایمان داشته باشه .
جای اونائی هم که قرار بود بیان و نیومدن رو حسابی خالی کردم .
به جز همه این آدمها دو نفر بود که خیلی دلم میخواست میبودن اما نشد .
روزم خوبه .
حالم خوبه .

.... داشت یادم میرفت . کلی هدیه گرفتم . از گرفتن یکیش واقعا واقعا شوکه شدم .

هیچ نظری موجود نیست: