ديشب عروسي دعوت بوديم و اولين بار بود كه نامزد داداش جان هم رسما با ما جائي مي آمد .
درست همانجا بود كه واقعيت را فهميدم . من ديگر در عروسيها ، مهماني ها و خلاصه مهماني ها پارتنر رقصم را از دست داده ام .
............
هر روز ايميلم را چك ميكنم به اميد اينكه بالاخره بعد از اينهمه وعده و وعيد شايد اينبار به وعره اش عمل كرده باشد و برايم ميلي فرستاده باشد .
اما ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر