چهارشنبه، تیر ۲۹، ۱۳۸۴

و همچنان اين حال گند و مزخرف ادامه دارد ...
دلم ميخواد حرف بزنم
مغزم پره
اما كلمات رو نميتونم درست كنار هم بذارم
مخم كاملا بهم ريخته است
منگ منگم
هر چي بيشتر ميگذره اين حال داره بدتر ميشه
بازم اونجور كه انتظار داشتم پيش نرفته
حتي ديگه حس مبارزه هم ندارم
غمگين نيستم
اما شاد هم نيستم
اسم اين حال نميدونم چيه !
بي شادي ؟
پونه علتش رو چيزي ميدونه كه به نظر خودم هم فاكتور بزرگيه
اما نميتونه دليل كاملي باشه
يه مجموعه از اتفاقات تو اين چند وقت هي اين حال من رو تشديد كردند.
حالم خوب ميشه
ميدونم كه خوب ميشم
...............

هیچ نظری موجود نیست: