شنبه، تیر ۰۴، ۱۳۸۴

واقعا نميدونم چرا ؟
واقعا نميدونم اونائي كه به اين آدم راي دادن چي فكر كردن
نميدونم دلشون به چي خوش بوده
با كدوم وعده اينجوري خام شدن
نميدونم
شايدم هم خام نشدن
شايد مردم چيزائي براشون مهمه كه من نميفهمم
از صبح كه نتايج آرا رو شنيدم حالم بده
انگار كه دارم كابوس ميبينم
همش اميدوارم از خواب بيدار شم
اما نه
اين واقعيته
ملت غيور وطن اسلامي يكبار ديگه ثابت كردند نه تنها ميتونن همه جهان رو غافلگير كنن بلكه ميتونن هموطن هاشون رو هم غافلگير كنن.
از صبح به هر كس كه فكر ميكردم با من همدردي كنه زنگ زدم
همه تو شوك هستن
همه يه جورائي قاطي كردن
من كه دارم ديوونه ميشم
از صبح فقط فقط دارم به يه چيز فكر ميكنم
اونهم ترك وطن اسلامي است براي هميشه
حتي اگر اين به قيمت كار كردن و زندگي تو دوبي باشه كه ازش متنفرم
نميدونم
هنوز از اين مشت محكم ملت سلحشور ايران اسلامي گيجم .
من از اين مملكت نا اميد بودم
نا اميد تر شدم
من از اينجا بدم ميومد
حالا متنفرم
من هنوز گيجم
هنوز گيج ام
ديشب وقتي خاتمي رو ديدم كه داشت راي ميداد دلم گرفت .
ياد تمام شوري كه 8 سال پيش موقع راي دادن بهش داشتم افتادم .
تمام شوق سال بعدش تو دانشگاه تهران
داستانهاي دانشگاه و توبه من براي اينكه هيچوقت و هيچوقت ديگه به سياست كار نداشته باشم
دلم ميخواد فقط 6 ماه ديگه از همون آدمائي كه خاتمي رو لعن ميكردن احوالي بپرسم و ببينم كه هنوز معتقدن اون تو 8 سال هيچكاري نكرده ؟!
امروز وقتي نتيجه آرا رو خوندن با خودم گفتم همه اونهائي كه تو اين چند سال براي مردم و آزادي زور زدن و فحش و كتك خوردن الان چه حالي دارن !
با خودم ميگم واقعا اين مردم لياقت اينهمه زحمت رو داشتن ؟؟
مگر غير از اينه كه انتخاب خودشون بوده
خلايق هرچه لايق
به عنوان يك زن كه تا همين الانش هم از خيلي از حقوق طبيعي بي بهره بودم دارم فكر ميكنم چه بر سرم مياد .
اينها كه همين اندك رو هم آزادي بيش از حد و بي بندوباري ميدونن چي ميخوان بر سر من و امثال من بيارن
من از اين مملكت اسلامي و امت همه در سنگرش متنفرم
من در اين لحظه از همه چيز و همه كس متنفرم
از ايراني بودن خودم هم حالم بهم ميخوره
به امت دلير اين پيروزي رو تبريك ميگم

هیچ نظری موجود نیست: