دوشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۸۳

خیلی چیزا هست که میخوام بگم اما نوشتنم نمیاد
در مورد سفری که دارم
در مورد کار زیاد شرکت
در مورد سارا و شهرام
در مورد خودم
در مورد دوست جون
در مورد بی حوصلگی هام
کتاب راز داوینچی
قرار آبانی ها
نامه به مامان جان
و ....
...
...
اما حیف نوشتنم نمیاد .

هیچ نظری موجود نیست: