دوشنبه، اردیبهشت ۱۳، ۱۳۹۵

this pain is just to real

سلام
امید الان چند روزه تو کماست
همش دارم با خودم فکر میکنم اگه قرار باشه یه روزی برم کاش راحت و بی دردسر باشه
هم برای خودم و هم برای بقیه
البته بقیه ای هم نمونده
بزرگتر که میشم بیشتر میبینم خوبه آدم خودش باشه
سخت هست ولی خوب کاریش نمیشه کرد
هیچکس هیچوقت تا همیشه نمیمونه
اونی که میمونی فقط خودتی
دوست
فامیل
مادر
پدر
کلا
اصلا یعنی چی
کاش آروم برم
بی هیچ سر و صدایی

چهارشنبه، اسفند ۱۹، ۱۳۹۴

6 years have passed ....

از آخرین باری که اینجا نوشتم کمی بیشتر از شش سال گذشته و در این مدت خیلی چیزها برای من عوض شده 
خودم هم خیلی عوض شدم 
اینجا رو که دوباره کشف کردم دیدم چه خوبه جایی باشه که بتونی خاطراتت رو مرور کنی 
تو این شش سال اشتباه زیاد کردم 
ریسک کردم 
و کلی تجربه کردم 
اشکان رو شاید بشه بزرگترین اشتباه این سالها اسم برد 
و برگشتنم از امریکا 
محمد تجربه جالبی بود تو زندگی ام یه ناخواسته ای که اومد و دلنشین شد ولی من اونقدر تغییرش دادم که دیگه اونی نبود که موندنی باشه 
همه چیز کلی خوبه 
یاد گرفتم اسونتر بگیرم زندگی رو 
مهمترین اتفاق اینه که برادر جان پدر شده . 
همین روزا که خودش داره چهل ساله میشه بچه اش چهل روزه شده