سه‌شنبه، اسفند ۰۸، ۱۳۸۵

:)

گاهی آدم دلش برای چیزهای خیلی کوچک تنگ میشود
برای شنیدن یک صبح بخیر صمیمانه
برای اینکه کسی در ماشین را برایت باز کند و منتظر شود تا سوار شوی و بعد در را ببندد
اینجور چیزهای خونم به شدت کم شده بود
خدا را شکر که سر و کله عمو تقی پیدا شد