چند روزي بود كه به علت اشكالات فني نميتونستم صفحه بلاگر رو باز كنم .
كلمات قصار زير مال 5-6 روز پيش است
.......
خوب !
با خودم قرار گذاشته بودم كه اينبار در طول مدت سفر يك چيزهائي بنويسم كه نشد .
در كل بايد بگم كه خيلي بيشتر از اون چيزي كه فكر ميكردم بهم خوش گذشت . فكر ميكنم دليل عمده اش طولاني تر بودن مدت سفر بود و اينكه هر روز به برگشتن فكر نميكرم .
كلي جاهاي جديد رفتم و كارهاي جديد كردم .
از همشون جالب تر شنا كردن توي آب زلال دريا موقع بارندگي شديد استوائي بود .
همه چيز اونقدر خوب و دلپذير بود كه من بليط برگشتم رو چندروزي عقب انداختم و واقعا اگر پول كم نمي آوردم حتما حالا هم اونجا بودم .
در راه برگشت هم بصورت توفيق اجباري يك شب رو دوحه موندم .
با خودم به كلي نتايج رسيدم و به شدت خودم رو تشويق كردم كه توانائي لذت بردن از زندگي رو دارم . شايد اين بزرگترين نعمتي است كه خدا به من داده !
..............
گلاره مامان شد .
هنوز باورش برام سخته كه دوستم مامان شده
وقتي بچه اش رو نگاه ميكردم حس عجيبي داشتم
انگار كه دارم به يه موجود فضائي نگاه ميكنم
( تا حالا بچه چند ساعته نديده بودم ) !!!